/تحلیلی

استراتژی محتوا

استراتژی محتوای شما یک برنامه جامع است که اهداف شما (آنچه را که می خواهید به انجام برسانید)، تاکتیک هایی که پیاده می کنید (نحوه انجام آن) و معیارهایی را که برای سنجش اثربخشی استراتژی استفاده می کنید، توصیف می کند. همچنین شامل داده ها و تحقیقاتی است که برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک هوشمند به آنها وابسته هستید. با گذشت زمان اطلاعات بیشتر (به ویژه در مورد مشتریانتان) رشد می کنند، بنابراین شما می خواهید آن را در جایی قابل ویرایش و مرجعی آسان داشته باشید.


  • استراتژی محتوا را می توان در چند بخش دسته بندی کرد:

اهداف سطح بالا

هر استراتژی بازاریابی محتوا به اهداف مشخصی نیاز دارد. بدون آنها، شما نمی دانید که آیا استراتژی شما تاثیری داشته است یا خیر.

نگذارید تجمع استراتژی تان با اهداف زیاد وسوسه تان کند. اگر روی این نکته سماجت کنید، روی هیچکدام از اهداف تأثیر گذار نخواهید بود. بهتر است در هر گام روی سه هدف سطح بالا تمرکز کنید.

در ادامه لیستی از اهداف متداول را مشاهده می کنید که سه مورد آنها می توانند جزو اهداف اصلی شما باشد.


افزایش آگاهی از برند

برند خود را ایجاد و محصولات خود را معرفی کنید.

مشتریان و مخاطبان خود را حفظ کنید.

دوباره یک مخاطب سرد (ناامید شده) را جذب کنید.

مشتریان بیشتری به دست آورید.

میانگین سودآوری مشتریان را افزایش دهید.

تداوم فروش به مشتریان قبلی خود را افزایش دهید.

بازارهای هدف جدید را شناسایی کنید.

تبدیل به مرجع حوزه تجارت خود شوید و ارجاعات به خود را افزایش دهید.

به سمت بازار دو طرفه بروید تا کاهش قیمتها باعث ضررتان نشود.

شبکه دنبال شوندگان و دنبال شدگان خود را توسعه دهید.

بهترین استعدادها را جذب تیم خود جذب کنید.

واحد تحقیق و توسعه مشتریان را ایجاد و یا تقویت کنید.

شاید مایل به خواندن این مقاله هم باشید: اهمیت بازاریابی محتوایی

داستان برند

داستان برند شما اهمیت زیادی دارد، زیرا در هر محتوایی که ایجاد می کنید نقش ایفا می کند. شما مشکلات را حل می کنید و دردهای افراد واقعی را تسکین می دهید. پشت هر مشکل و راه حلی یک داستان وجود دارد و این همان چیزی است که ارتباط بین مشتریان و نام تجاری شما را ایجاد می کند.

به خاطر داشته باشید که داستان شما باید از دیدگاه مشتری شما شکل بگیرد، نه شما. شما و کسب و کارتان بیشتر شبیه شخصیت های فرعی هستید - ضروری- اما نه اصلی. داستان شما باید به مواردی که مشتریان شما برای آنها ارزش قائل هستند و مشکلاتی که آنها با آن روبرو هستند، بپردازد.

بسیاری از مشاغل مرتکب این اشتباه می شوند که یک پست وبلاگی یا صفحه ای را با نام تجاری خود ایجاد کرده و سپس آن را فراموش می کنند. داستان برند شما باید فراگیر باشد. باید در همه بخشهای کسب و کار شما به نمایش گذاشته شود.


پرسونا یا شخصیت مخاطب

هر مخاطب یا بیننده شما نماینده سایر مخاطبان هدف شما است. مخاطبان و دنبال کنندگان شما متشکل از خریداران بالقوه تان هستند. اما، بخش دیگری از مخاطبان شما هستند که ممکن است برای کسب و کار شما ارزش ایجاد کنند - مثلاً طرفداران و مشتریان وفادار که توان ارجاع مشتریان بالقوه را به سمت شما دارند یا حتی تعداد بالای کسانی که برای استخدام در شرکت شما درخواست می دهند.

مخاطبان شما نباید فرضی باشند یا بر اساس حدسیات شما سنجیدە شوند. تعداد، نگرش، نظرها و نوع حضورشان را باید بتوانید بر اساس داده های واقعی در اختیار داشته باشید. این اطلاعات را از کجا پیدا می کنید؟ از صحبت کردن و ارتباط گرفتن با آنها!

هرگونه تعاملی که با مشتریان خود دارید فرصتی است برای آشنایی بیشتر با آنها. از مصاحبه های توسعه مشتری، تماس های واحد فروش، درخواست هایی که پشتیبانی دریافت می کند، تعاملاتی که در رسانه های اجتماعی دارید، مکالمه هایی که در رویدادهای صنعتی با آنها خواهید داشت و هرجای دیگری که ممکن است با ایشان تماس بگیرید.

در هر مرحله ، هدف شما این است که بیشتر بدانید آنها کی هستند، از کجا آمده اند، کجا می روند و بە چه نوع کمکی نیازدارند و یا نیازهایشان چیست. شما باید یک کنجکاوی واقعی و همدلی برای مشتریان خود ایجاد کنید. این مهارتی است که شما (و همه اعضای تیم شما) باید در طول زمان پرورش و رشد دهید.

هر کدام از مخاطبان شما باید شامل شرح کوتاهی از مشتری، اهداف و درد یا چالش اصلی آنها باشد. هرگونه اطلاعات اضافی که به نظر شما مربوط می شود را نیز اضافه کنید.

تحقیقات رقابتی

بخشی از استراتژی محتوای شما باید بر اساس خلاصه ای از تحقیقات شما در مورد رقبایتان تدوین شده باشد. درک رقبای شما می تواند به شما کمک کند تا فرصت های متمایز شدن خود را پیدا کنید و هرگونه شکافی را که بازار شما در آن کم دارد پر کنید.

تحقیق در مورد استراتژی های محتوای رقبای شما به معنای کپی کردن آنچه رقبای شما انجام می دهند نیست. به یاد داشته باشید، کسب و کار شما داستان تجاری منحصر به فرد خود را دارست و ارتباط منحصر به فردی با ایده آل ترین مشتری شما دارد. شما باید به این تفاوت ها تکیه کنید و از آنها برای جدا شدن از رقبای خود استفاده کنید.

به همین دلیل است که توصیه نمی کنیم زمان زیادی را صرف تجزیه و تحلیل بسیاری از نقاط داده هایی که ممکن است بتوانید بر روی رقبای خود نشان دهید، بکنید. در عوض تشویقتان می کنیم که با ابزارهای مختلف تجزیه و تحلیل، داده های رقابتی را آزمایش کنید. فقط آن را به نقطه کانونی استراتژی محتوای خود تبدیل نکنید. انرژی شما به بهترین وجه صرف ارتباط منحصر به فرد شما با بهترین مشتریان می شود.

کلمات کلیدی متمرکز

یکی از دلایل اصلی که بسیاری از مشاغل را به سمت سرمایه گذاری در بازاریابی محتوا سوق می دهد، این است که منبع پایداری از ترافیک ورودی ارگانیک از موتورهای جستجوگر ایجاد کند. در این راستا داشتن استراتژی درست در مورد کلمات کلیدی اهمیت زیادی دارد.

مجموعه کوچکی (حداکثر پنج مورد) از کلمات کلیدی دم کوتاه که برای تجارت شما مهم هستند مشخص کنید. کلمات کلیدی دم کوتاه یک یا دو واژه هستند که می توانند ارزش رقابتی داشته باشند. بر کلمات کلیدی که ارتباط بیشتری با کسب و کار شما دارند و در ذهن مشتریان شما نیز قرار دارد تمرکز کنید.

به عنوان مثال، یک شرکت نرم افزاری پشتیبانی مشتری، احتمالاً عبارات "پشتیبانی مشتری" و شاید "موفقیت مشتری" را به عنوان دو کلمه کلیدی کوتاه انتخاب نماید.

کلمات کلیدی دم بلند عبارت های چند کلمه ای هستند که بیشتر مشخص و هدفمند هستند. با شروع برنامه ریزی برای محتواهای خاص و ادامه دادن مداوم، تحقیقات کلید واژه های بلند انجام می شود. به عنوان مثال، اگر "پشتیبانی مشتری" یک کلمه کلیدی دم کوتاه باشد ، "پشتیبانی مشتری برای ارائه دهندگان خدمات درمانی" یک کلمه کلیدی مرتبط با دم بلند خواهد بود.

انواع مختلفی از محتوا وجود دارد که می توانید برای وب ایجاد کنید. نوع انتخابی شما بستگی به منابع ، محصول و مخاطبان شما دارد. در ادامە بە چند نوع از محبوبترینشان اشارە میکنیم:

مقالات وبلاگ

پست های رسانه های اجتماعی

خبرنامه های ایمیل

پادکست ها

فیلم های

اینفوگرافیک/ تصاویر

گزارشها

وبینارها

اتفاقات زنده

اکثر شرکت ها منابع خود را برای چندین نوع از موارد اشارە شدە سرمایه گذاری می کنند، مطالبشان را در فضاهای مختلف منتشر می کنند تا در معرض دید مخاطبان بیشتری قرار گیرد.

نکته اصلی این است که دریابید کدام رسانه به عنوان نقطه شروع بهتر است یا منبع محتوای اصلی شما که در نهایت می تواند مورد استناد قرار گیرد کدام است.

یک برنامه انتشار تدوین کنید و البته به آن پایبند باشید. یک منبع ثابت از محتوای تازه و ارزشمند فاکتوری کلیدی است که Google به دنبال آن است.

تبلیغات و توزیع

هدف از این بخش از استراتژی محتوای شما این است که تصمیم بگیرید در کدام یک از روش های تبلیغات و توزیع زمان منابع خود را سرمایه گذاری می کنید و دقیقاً کجا این تاکتیک ها را به کار می گیرید.

کارهایی که هنگام انتشار هر قسمت جدید از محتوا انجام می دهید، وظایف و فرایندهایی را که می توان با تلاش و هزینه نسبتاً کمی اجرا کرد، اما همچنان به جذابیت محتوای شما کمک می کند، لیست کنید. ما توصیه می کنیم - حداقل - باید یک ایمیل به لیست مشترکان خود ارسال کرده و همچنین یک سری از پست های رسانه های اجتماعی را نیز اختصاص دهید.

و زمانهایی را برای تولید محتواهای بزرگتر و به اصطلاح "حماسی" (کتابهای الکترونیکی ، گزارشها، وبینارها و غیره) در نظر بگیرید. تولید این نوع از محتوا به زمان و منابع بیشتری نیاز دارد، بنابراین باید اطمینان حاصل کنید که زمان تولید و انتشار ٱنها رسیده باشد.


اندازه گیری و KPI ها

اندازه گیری موفقیت اهداف شما مستلزم تعیین شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) است. KPI معیاری است که اثر بخشی یکی از اهداف را اندازه گیری می کند.

در اینجا رایج ترین KPI هایی که در بازاریابی محتوا استفاده می شود آورده شده است. چند مورد متناسب با اهداف خود انتخاب کنید.

ترافیک جدید - تعداد بازدیدکنندگان جدید سایت شما.

بازگشت ترافیک-تعداد اولین بازدیدکنندگان از سایت شما.

ترافیک از منابع ارگانیک - تعداد افرادی که از یک موتور جستجو آمده اند.

ترافیک از مراجع

رشد ماهانه ترافیک

رشد لیست ایمیل

مشارکت لیست ایمیل

به دنبال رشد

نامزدی

آزمایشات رایگان

مشاوره/نسخه ی نمایشی

خریدها

خریدها را تکرار کنید

اشتراک ها

نرخ تبدیل

تصمیم بگیرید که کدام شاخص ها مجموعه شاخص های کلیدی عملکرد شما را تشکیل می دهند. اگر مثلاً در 12 ماه آینده دو برابر شود، کدام معیارها تأثیر معنی داری برای تجارت شما خواهند داشت؟

نتیجه گیری

استراتژی محتوای شما یک سند زنده است. با شناخت بیشتر مشتریان خود، متوجه خواهید شد مشکلات آنها و محتواهایی که دوست دارند و آنچه از آن انتظار دارند، با گذشت زمان تغییر خواهد کرد.

هنگامی که شروع به جمع آوری داده های تحلیلی در مورد مشتریان خود می کنید ، مفروضات خود را دوباره مرور کنید. یک بازاریاب هوشمند به ایده های بد پایبند نیست. در عوض، او با اطلاعات جدید سازگار می شود تا تجربه بهتری از مشتری ارائه دهد و به افراد بیشتری کمک کند.




                                                       منبع                                                                     

https://audienceops.com/content-marketing-strategy-components